|
يكى از مسائل مبهم و پيچيده در تاريخ عاشورا تعيين زمان حضور اهل بيت امام حسين(ع) در كربلا بعد از شهادت ايشان است، زيرا اغلب منابع حديثى و تاريخى در اين باره به صراحت گزارش نكرده اند كه آيا ....
بازگشت کاروان اهل بیت امام حسین(ع) ازشام به کربلا *حسن وافی يكى از مسائل مبهم و پيچيده در تاريخ عاشورا تعيين زمان حضور اهل بيت امام حسين(ع) در كربلا بعد از شهادت ايشان است، زيرا اغلب منابع حديثى و تاريخى در اين باره به صراحت گزارش نكرده اند كه آيا اين حادثه، روز بيستم صفر سال 61 اتفاق افتاده است يا پس از آن؟ به همین دلیل در خصوص بازگشت کاروان اهل بیت امام حسین(ع) ازشام به کربلا در اربعین دیدگاههای متفاوتی مطرح شده است : 1-اهل بیت امام حسین(ع) درهمان اربعین سال61 به کربلا برگشتند. 2-اهل بیت امام حسین(ع) در روز بیستم صفر از شام به مدینه رفتند و به کربلا نرفتند. 3- ورود اهل بیت امام حسین(ع) هم در بیستم صفر به کربلا بعید و ناممکن است و هم به مدینه . 4- عده ای هم معتقدند که اهل بیت امام حسین(ع) در اربعین سال 62 یعنی یک سال بعد از عاشورای 61، به کربلا برگشتند. برای روشن شدن صحت وسقم دیدگاههای فوق به نقد وبررسی آنها می پردازیم: از میان دیدگاههای مطروحه دیدگاه اول به دلیل اهمیت ،بیشتر مورد توجه قرار گرفته ودارای موافقین ومخلفینی است. موافقین ورود اهل بیت امام حسین(ع) در اربعین سال 61 به کربلا می گویند:با مداقه درمنابع و با بررسی و تحلیل به نظر میرسد که امکان ورود اهلبیت امام حسین (ع) به کربلا را در اربعین اول نمیتوان انکار کرد، چرا که برخی از بزرگان و مورخان به این مطلب در کتب خود اذعان کردهاند. سیدابن طاووس ،شیخ بهائی و ابوریحان بیرونی این نظر را دارند. آنها می نویسند:«یزید سرهای شهیدان را به امام سجاد(ع)سپرد و آن حضرت سرها را در روز بیستم صفربه بدنها ملحق کرد وسپس به مدینه بازگشت.»(1) همچنین آنها نوشته اند اهل بیت امام حسین(ع) به هنگام مراجعت از شام از راهنمای کاروان خواستند آنها را به کربلا ببرد واز آنجا که یزید به نعمان بن بشیرسفارش رعایت حال آنها و اجابت درخواستهایشان را نموده بود او آنها را به کربلا برد. و یا ابوریحان بیرونی (متوفای 440 ق) مینویسد: در بیستم ماه صفر بعد از خروج اهل بیت از شام، سرهای مبارک شهدا به کربلا آورده شد و کنار بدنها دفن گردید (2) و این سرها توسط امام سجاد (ع) به کربلا آورده شد. همچنین عماد الدین طبری آملی (متوفای اوایل قرن ششم) پس از نقل ماجرای زیارت جابر بن عبدالله و عطیه آورده است: در این میان جمعیتی را دیدند که از مسیر شام به کربلا نزدیک میشود. جابر به عطیه گفت: برو ببین اینها چه کسانی هستند؟ عطیه رفت و برگشت و به جابر گفت: ای جابر، برخیز و از حرم رسول خدا (ص) استقبال کن؛ چرا که حضرت زین العابدین (ع) به همراه عمهها و خواهرانش میآیند...(3) برخی دیگر از صاحب نظران هر چند به ورود اهل بیت در اربعین به کربلا تصریح نکرده اند، ولی لازمه سخنانشان این حقیقت را می رساند. آنان مینویسند: امام سجاد (ع) سر مبارک امام حسین (ع) را به کربلا آورد و به بدن پدر بزرگوارش ملحق کرد. یا مینویسند: سر مبارکش به کربلا برگردانده شد، هرچند نام امام سجاد (ع) را ذکر نکردهاند. این سخن با ضمیمه این نکته که ورود آن حضرت به کربلا را، جز در اربعین حسینی ننوشتهاند، و الحاق سر مبارک نیز فقط توسط آن حضرت صورت گرفت، میتوان نتیجه گرفت که ورود آنان به کربلا و الحاق سرها در همان بیستم صفر همان سال 61 هجری بوده است. ازعلمای دیگرشیخ صدوق (متوفای 381 ق) مینویسد: «امام سجاد (ع) با اهلبیت (ع) به همراه سرهای مبارک شهیدان خارج شدند و سرهای مقدس را به کربلا باز گرداندند». (4) ابن شهر آشوب (متوفای 588 ق) هم در مناقب، بازگرداندن سر مطهر امام حسین (ع) را به بدنش ذکر کرده است. (5) علّامه مجلسی مینویسد: «مشهور میان علمای امامیه آن است که سر مبارک آن حضرت کنار پیکر شریفش به خاک سپرده شد و این کار توسط امام علی بن الحسین (ع) انجام گرفت»(6) بنابراین، با توجّه به این نکته که سرهای شهدا به کربلا بازگردانده شد و آن هم توسط امام سجّاد (ع) صورت گرفت و در کنار بدنهای مطهّر به خاک سپرده شد و از سوی دیگر نقل نشده است که آن حضرت پس از ورود به مدینه، سرها را به کربلا آورده باشد و یا کاروان را به مدینه فرستاده و خود به تنهایی به کربلا آمده باشد؛ میتوان از آن استفاده کرد که امام سجّاد (ع) همراه خواهران و عمهها و دیگر بازماندگان حادثه عاشورا به کربلا آمده است ؛ هرچند در پارهای از این نقلها نیامده است که آن روز، بیستم صفر و یا با روز ورود جابر بن عبدالله همراه بوده است، امّا در پاره ای دیگر از نقلها به آن تصریح شده است (مانند سخن ابوریحان بیرونی) و آنها که انتقال سرها را به کربلا آوردهاند، نیز تاریخ دیگری ذکر نکردهاند؛ لذا با توجه به سخن کسانی که معتقدند ورود اهل بیت (ع) به کربلا در بیستم صفر بوده، میتوان نتیجه گرفت که الحاق سرها توسط امام سجاد (ع) همراه دیگر اعضای کاروان در همان روز اتفاق افتاده است. (7) اهمیت زیارت اربعین، موید خوبی برای این مطلب است. از سنّتهای بیستم صفر و اربعین حسینی زیارت اربعین امام حسین (ع) است و امامان ما بر زیارت اربعین اهتمام ویژهای داشتند.به نظر میرسد که این همه اهتمام نسبت به زیارت اربعین نمیتواند تنها به خاطر زیارت جابر بن عبدالله انصاری باشد به خصوص آنکه زیارت اربعین ویژه امام حسین (ع) است و درباره هیچ یک از دیگر معصومان چنین زیارتی وارد نشده است بلکه به احتمال بسیار قوی، زیارت اربعین پس از الحاق سر آن حضرت به بدنش در روز بیستم صفر، سنّت گردید و سر مبارک آن حضرت توسط امام سجاد (ع) به کربلا آورده شد. علّامه مجلسی مینویسد: «مشهور آن است که سبب تأکید زیارت آن حضرت در این روز، آن است که امام زین العابدین (ع) با سایر اهل بیت در این روز بعد از مراجعت از شام به کربلای معلّی وارد شدند و سرهای مطهّر شهداء را به بدنهای ایشان ملحق کردند». (8) بررسی دوری مسافت شام و کربلادر کتابهای متعددی آمده است که روز ورود کاروان اسیران همراه سرها به شام، روز اوّل صفر بوده است و بنی امیه نیز آن روز را برای خود عید قرار دادند. شیخ عباس قمی مینویسد: «شیخ کفعمی و شیخ بهائی و محدّث کاشانی گفتهاند: روز اوّل صفر، سر حضرت سیّدالشهداء را به شام آوردند و بنیامیه آن روز را عید گرفتند و اندوه مؤمنان در این روز تازه گردید ...» (9) امّا زمان حضور آنان در شام، دو گونه نقل شده است: سید بن طاووس در اقبال گفته: آنان یک ماه توقف کردهاند و برخی دیگر گفته اند اهل بیت امام حسین (ع) تنها چند روز در شام ماندند. شیخ مفید مینویسد: « پس از اتمام جلسه یزید، دستور داده شد که آنها را در خانهای نزدیک قصر یزید اقامت دهند، سپس مینویسد: چند روزی در آنجا اقامت گزیدند،سپس نعمان بن بشیر را فرا خواند و دستور داد آنها را آماده رفتن کند.» (10)برخی از محققین میگویند:با توجه به وضع شام و افشاگریهای اهلبیت (ع) به نظر نمیرسد که مصلحت دستگاه اموی در آن بوده باشد که اهلبیت (ع) را مدت طولانی در شام نگه دارند و سخن کسانی که مینویسند ایامی چند در آنجا بودند، صحیحتر است. (11) بنابراین اگر ماندن حداکثر هفت روز در شام را لحاظ کنیم، باید اهلبیت (ع) دوازده روز مانده به بیستم صفر (اربعین) از شام حرکت کرده باشند و این مدت، برای رسیدن کاروان اسرا از شام به کربلا کافی است؛ زیرا شهید آیتالله قاضی طباطبایی موارد متعدد تاریخی ذکر کرده است که میتوان مسیر شام به عراق را در کمتر از ده روز طی کرد و حتی از مرحوم سید محسن الامین نویسنده کتاب اعیانالشیعه نقل میکند :که راهی میان شام و عراق است که مستقیم بوده و عربهای عقیل در زمان ما از آن راه میروند و در مدت یک هفته به عراق میرسند. (12) همچنین باید توجه داشت که امام حسین (ع) مسیر میان مدینه و مکه را که حدود 470 کیلومتر است به مدت پنج روز پیمود، زیرا آن حضرت دو روز مانده به پایان ماه رجب از مدینه حرکت کرد و روز سوم شعبان وارد مکه شد .بنابراین، مسیر شام تا کربلا که حدود 600 کیلومتر است را میتوان به راحتی در مدت 10 روز پیمود. (13) نتیجه اینکه از مجموع شواهد و کلمات محققان و عالمان، میتوان استنباط کرد که اهلبیت امام حسین (ع) در روز اربعین 61 هجری به کربلا بازگشتهاند و نیز میتوان گفت یکی از مهمترین عوامل اهمیت اربعین حسینی (ع) بازگشت سرهای مبارک شهدا به کربلا و دفن در آنجاست. بر فرض که طی این مسیر برای یک کاروان، در چنین زمان کوتاهی، با آن همه زن و بچه ممکن باشد، باید توجه داشت که آیا اصل این خبر در کتابهای معتبر تاریخ آمده است یانه. تا آنجا که میدانیم، نقل این خبر در منابع تاریخی، از قرن هفتم به آن سوی تجاوز نمیکند. به علاوه، علمای بزرگ شیعه، مانند شیخ مفید و شیخ طوسی، نه تنها به آن اشاره نکردهاند، بلکه به عکسِ آن تصریح کرده و نوشتهاند: روز اربعین روزی است که حرم امام حسین (ع) وارد مدینه شده یا از شام به سوی مدینه خارج شده است. در مقابل این گروه مخالفینی هم هستند که منکر ورود اهل بیت امام حسین(ع) در اربعین سال 61 به کربلا هستند.آنها معتقدند:گرچه خبر ورود اهل بیت امام حسین (ع) دردوکتاب« لهوف» و«مثیرالاحزان»که از متون بالنسبه قدیمی هستند بیان شده است،ولی این دو کتاب در عین حال که مطالب مفیدی دارند، ازجهاتی، اخبار ضعیف و داستانی هم دارند که برای شناخت آنها باید با متون کهنتر مقایسه شده و اخبار آنها ارزیابی شود. اما درباره اعتبار اربعین به بازگشت اسرا به کربلا توجه به این نکته هم اهمیت دارد که شیخ مفید در کتاب مهم خود در باب زندگی امامان و در بخش خاص به امام حسین (ع) از کتاب «ارشاد» در خبر بازگشت اسرا، اصلا اشارهای به این کهاسرا به عراق بازگشتند ندارد. همین طور ابومخنف راوی مهم شیعه هماشارهای در مقتل الحسین خود به این مطلب ندارد. در منابع کهن تاریخ کربلاهم مانند انساب الاشراف، اخبارالطوال، و طبقات الکبری اثری از این خبردیده نمیشود. روشن است که حذف عمدی آن معنا ندارد؛ زیرا برای چنینحذف و تحریفی، دلیلی وجود ندارد. خبر زیارت جابر، درکتاب بشارة المصطفی آمده، اما به ملاقات وی با اسرا اشاره نشده است. درنقد دیدگاه گروه دوم باید گفت: از لحاظ منابع کهن اعتبار این دیدگاه از دیدگاه اول بیشتر است. شیخ مفید و شیخ طوسی این نظر را دارند. در نقد دیدگاه گروه سوم بایدگفت: سید بن طاووس گرچه در «لهوف» خبر بازگشت اسراء را به کربلا در اربعین بدون ذکرمنبع نقل کرده است.ولی درکتاب «اقبال الاعمال» خود در باره رسیدن اهل بیت امام حسین(ع) در اربعین 61هجری به مدینه یا کربلا تردید میکند. تردید سیدابن طاووس از این ناحیه است که ابن زیاد مدتی اسراء را در کوفه نگهداشت. و زمانی که در مسیر رفت به شام وعبور آنها از راه اصلی و شهرها و آبادیها و دوری مسافت و توقفهای طولانی که قریب به چهل منزل میشود-حتّی اگر بگوییم آنها را از بیابان و مسیر غیر اصلی عبور داده باشند، اقامت یک ماهه در آنجا و بازگشت مورد نیاز است، بعید است که آنان در اربعین به مدینه یا کربلا رسیده باشند. ابن طاوس میگوید: این که اجازه بازگشت به کربلا به آنها داده باشد، ممکن است، اما نمیتوانسته در اربعین باشد. در خبر مربوط بهبازگشت آنان به کربلا گفته شده است که هم زمان با ورود جابر به کربلا بوده و با او برخورد کرده اند. سیدابن طاوس در این که جابر هم روز اربعین به کربلا رسیده باشد، تردید میکند. (16) علامه مجلسی هم احتمال صحت هر دوی اینها (به لحاظ زمانی)را بعید میداند. (17)همچنین بزرگان حدیث و تاریخ به این مطلب اشارهای نکردهاند. بلکه شیخ مفید،شیخ طوسی و کفعمی گفتهاند: روز بیستم صفر اهل بیت و اسرا به مدینه آمدهاند.مرحوم محدث نوری در کتاب «لؤلؤ و مرجان» و به تبع او استاد شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی نیز آن را بعید، بلکه ناممکن دانستهاند.(18) منابع و مأخذ: 1- لهوف / ص 225 ؛ مثیر الاحزان / ص107. 2- الآثار الباقیه /ص331. 3-عاشورا ریشهها، انگیزهها، رویدادها، پیامدها/ص630، مثیر الاحزان /ص107. 4-امالی صدوق/ص 168. 5- مناقب ج4 /ص 85. 6- بحارالانوار ج 45 /ص 145. 7- عاشورا ریشهها، انگیزهها، رویدادها، پیامدها/ص632. 8-زاد المعاد /ص402. 9- نفس المهموم/ص239. 10- ارشاد شیخ مفید/ص 480. 11-عاشورا ریشهها، انگیزهها، رویدادها، پیامدها/ص636. 12-تحقیق درباره اربعین اول /ص 18. 13-عاشورا ریشهها، انگیزهها، رویدادها، پیامدها/ 637. 14-منتهی الامال، ج /1صص 817 ـ 818. 15-بررسی تاریخعاشورا/ صص 148 ـ 149. 16-اقبال الاعمال، ج 3 /ص 101. 17- بحارالانوار ج 101 / صص 334 ـ 335. 18-لؤلؤ و مرجان/ص 181 ؛ حماسه حسینی ج 1/ ص 30.
منبع : http://hasanvafi.blogfa.com/post-108.aspx نظرات شما عزیزان: برچسبها: |